sabtefarda

ثبت شرکت

sabtefarda

ثبت شرکت

ثبت شرکت با مسئولیت محدود


ثبت شرکت با مسئولیت محدود


شرایط شرکت مسئولیت محدود

1. حداقل تعداد شرکا در شرکت مسئولیت محدود دو نفر خواهد بود ( م ٩۴ ق.ت)
2. حداقل سرمایه در شرکت مسئولیت محدود با توجه به رویه و حداقل مبلغ دریافت حق الثبت یک میلیون ریال است.
3. سعی شود در نام شرکت از نام شرکا استفاده نشود، اسم شریکی که در نام شرکت قید شود حکم شریک ضامن در شرکت تضامنی را داشته و در بدو امر مسئول پرداخت کلیه قروض و تعهدات شرکت خواهد بود. ( م ٩۵ ق.ت)
4. شرکت با مسئولیت محدود وقتی تشکیل می‌شود که تمام سرمایه نقدی و سهم الشرکه غیر نقدی نیز تقویم و تسلیم شده باشد و مدیرعامل اقرار به دریافت کلیه سرمایه نقدی و سهم الشرکه غیر نقدی نماید و هر شرکت که برخلاف این ماده تشکیل شود باطل و از درجه اعتبار ساقط است. ( م ٩۶ق. ت )
۵. در شرکت نامه باید صراحتا قید شده باشد که سهم الشرکه‌های غیر نقدی هرکدام به چه میزان تقویم شده است و هر شرکت که برخلاف این ماده تشکیل شود باطل و از درجه اعتبار ساقط است. ( م ٩٧ ق .ت)
۶. کلیه شرکا نسبت به قیمتی که در حین تشکیل برای سهم الشرکه‌های غیر نقدی معین شده در مقابل اشخاص ثالث مسئولیت تضامنی دارند. ( م ٩٨ ق.ت)
٧. سهم الشرکه شرکا نمی تواند به شکل اوراق تجارتی قابل انتقال اعم از با اسم و بی اسم و غیره باشد و سهم الشرکه را نمی‌توان منتقل به غیر نمود مگر با رضایت عده‌ای از شرکا که لااقل سه ربع سرمایه متعلق به آنها بوده و اکثریت عددی نیز داشته باشند. ( م ١٠٢ ق.ت)
٨. انتقال سهم الشرکه به موجب سند رسمی خواهد بود. ( م ١٠٣ ق. ت)
٩. شرکت بوسیله یک یا چند نفر مدیر که بصورت موظف یا غیر موظف از بین شرکا یا از خارج برای مدت محدود یا نامحدود معین می‌شوند اداره می گردد. ( م ١٠۴ ق.ت)
١٠. مدیران شرکت کلیه اختیارات لازم را برای نمایندگی و اداره شرکت خواهند داشت مگر اینکه در اساسنامه غیر این ترتیب مقرر شده باشد. ( م ١٠۵ ق.ت)
١١. تصمیمات راجع به شرکت باید به اکثریت لااقل نصف سرمایه اتخاذ شود و اگر در دفعه اول این اکثریت حاصل نشد باید تمام شرکا مجددا دعوت شوند و در این صورت تصمیمات به اکثریت عددی شرکا اتخاذ می‌شود اگر چه اکثریت مزبور دارای نصف سرمایه نباشد اساسنامه شرکت می‌تواند ترتیب دیگری برای حد نصاب مجامع مقرر دارد. ( م ١٠۶ ق.ت)
١٢. هر یک از شرکا به نسبت سهمی که در شرکت دارد در مجامع دارای رای خواهد بود، اساسنامه شرکت می‌تواند ترتیب دیگری مقرر نماید. ( م ١٠٧ ق.ت)
١٣. روابط شرکا شرکت تابع مقررات اساسنامه و تقسیم سود به نسبت سرمایه شرکا است.اساسنامه شرکت می‌تواند ترتیب دیگری برای تقسیم سود مقرر دارد. ( م ١٠٨ ق.ت)

١۴.در هر شرکت با مسئولیت محدود که تعداد شرکا بیش از ١٢ نفر باشند باید دارای هیات نظار بوده و هیات نظار لااقل سالی یک مرتبه مجمع عمومی شرکا را تشکیل دهد. ( م ١٠٩ ق.ت)
هیات نظار مرکب از ٣ نفر بوده که از بین شرکا برای مدت یک سال انتخاب می‌شوند و اعضای هیات نظار نبایستی عضو هیات مدیره شرکت باشند.

مسئولیت در قبال مشکلات مالی شرکت

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص


گفته شد که هیات مدیره و مدیرعامل شرکت و اشخاص ثالث نسبت به تخلف از مقررات قانونی یا اساسنامه شرکت یا مصوبات مجامع عمومی مسئولیت دارند. (ماده ١۴٢ (ل.ا.ق.ت) ) پیش بینی چنین مسئولیتی برای حفظ حیات شرکت است و در واقع هشداری است به مدیران شرکت که دراعمال خود رعایت غبطه شرکت را بنمایند. تا شرکت دچار خسران و لاجرم ورشکستگی نگردد.
علیرغم اخطار مذکور ممکن است شرکت بر اثر زیان‌های وارده طبق مقررات قانونی ورشکسته اعلام گردد. یا آنکه با فراهم آمدن یکی از اسباب انحلال شرکت (موضوع ماده ١٩٩ (ل.ا.ق.ت)) شرکت سهامی منحل گردد. قانونگذار در دو مورد مذکور نیز اعضای هیات مدیره و مدیرعامل (متصدیان وقت) شرکت را که ورشکستگی شرکت به خاطر تخلف آنها صورت گرفته مسئول شناخته است و همین طور اگر شرکت منحل گردد و پس از انحلال دارایی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نباشد.

ماده ١۴٣ (ل.ا.ق.ت) دراین خصوص مقرر می‌دارد: در صورتی که شرکت ورشکسته شود یا پس از انحلال معلوم شود که دارایی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نیست دادگاه صلاحیت‌دار می‌تواند به تقاضای هر ذینفع هر یک از مدیران یا مدیرعاملی را که ورشکستگی شرکت یا کافی نبودن دارایی شرکت به نحوی از آنجا معلول تخلفات او بوده است منفردا یا متضامنا به تادیه آن قسمت از دیونی که پرداخت ان از دارایی شرکت ممکن نیست محکوم نماید.

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص



به موجب ماده مذکور:
- از آنجا که ورشکستگی شرکت سهامی در نتیجه وجود دین و عدم پرداخت آن حادث می‌گردد و در مورد انحلال شرکت نیز ماده١۴٣ (ل.ا.ق.ت) نظر بردیون شرکت و عدم تکافوی دارایی شرکت برای جبران آن دارد، می‌توان اذعان کرد که غرض مقنن از وضع ماده ١۴٣ حمایت از بستانکارانی است که نتوانسته‌اند طلب خود را از شرکت دریافت دارند.
لذا به ایشان اجازه داده یا اثبات تخلف هر یک از مدیران یا مدیرعاملی که ورشکستگی شرکت یا کافی نبودن دارایی آن معلول عمل آنها بوده است خسارات وارده به خود رامطالبه نمایند.

- ذینفع مندرج در این ماده هر طلبکاری را که توانسته تمام یا بعض طلب خود را وصول کند در بر می‌گیرد. سهامداران شرکت نمی‌توانند به استناد این ماده علیه مدیران اقامه دعوی کنند. چون سهامداران شرکت از عدم کفایت دارایی شرکت برای تادیه دیون ضرری متحمل نمی‌شوند. مگر اینکه سهامدار شرکت مانند اشخاص ثالث با شرکت قراردادی منعقد نموده و از این بابت طلبکار واقع شده باشد.
-  ورشکستگی موضوع این ماده هم می‌تواند معلول تخلف اعضای هیات مدیره و مدیرعامل از مقررات قانونی یا اساسنامه شرکت یا مصوبات مجمع عمومی باشد، هم می‌تواند از سو مدیریت ناشی گردد. بطور مثال هیات مدیره یا مدیرعاملی که در اداره شرکت سهل انگاری کنند یا دستور خریدهای بی مورد را صادر نمایند. یا افراد نالایقی را به کارگمارند. همینطور است در موردی که پس از انحلال شرکت معلوم شود که دارایی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نباشد.
- مسئولیت اعضای هیات مدیره و مدیرعامل در ماده مذکور بنا به نظر قاضی می‌تواند انفرادی یا تضامنی باشد. یعنی دادگاه ‌می‌تواند کلیه مدیران مسئول را متضامنا محکوم به پرداخت دیون شرکت به محکوم له نماید یا سهم هر یک را مشخص کرده هر یک از منفردا محکوم کند.

- میزان مسئولیت مدیران یا مدیرعامل متخلف محدود به آن قسمت از دیون است که مطالبه شده و دارایی شرکت تکافوی پرداخت آن را نمی‌کند.
- چنانچه دادگاه مدیران متخلف را متضامنا محکوم به پرداخت دیون مورد مطالبه نماید، هر یک از مدیران که کل محکوم به را بپردازد حق دارد بابت سهم هر یک از محکوم علیهم به آنان مراجعه کند.
-  اگر مدیری که به پرداخت خسارت محکوم شده است به پرداخت آن تن در ندهد چنانچه شخصا تاجر باشد ذینفع می‌تواند ورشکستگی او را از دادگاه درخواست نماید. (ماده ۴١٢ ق.ت.) و به موجب ماده ١۴٣ (ل.ا.ق.ت) اگر پس از انحلال یا ورشکستگی دارایی شرکت تکافوی طلب بستانکاران را ننماید آنان می‌توانند علیه مدیران متخلف طرح دعوی نموده و بقیه طلب خود را از دارایی شخصی مدیران مطالبه نمایند.
- شخص حقوقی عضو هیات مدیره نیزمشمول مقررات این ماده است و با شخص حقیقی نماینده خود مسئولیت تضامنی دارد.
- ماده ١۴٣ مورد بحث ابداع لایحه اصلاح قانون تجارت مصوب ١٣۴٧ بوده و در قانون تجارت مصوب ١٣١١ در مورد شرکت‌های سهامی چنین قاعده ای ملاحظه نگردید.

نتیجه:
اشکالات زیر در ارگان اداره کننده قابل توجه است:
- قید کلمه شرکا درماده ٣ (ل.ا.ق.ت) در شرکت‌های سهامی تناسبی ندارد زیرا این واژه مختص شرکت‌های شخص بوده و بهتر است از کلمه سهامدار به جای آن استفاده شود.
- عزل مدیران در ماده١٠٧ (ل.ا.ق.ت) به خودی خود و بدون توجیه صورت می‌گیرد. در صورتی که این امر به ثبات مدیریت لطمه وارد خواهد ساخت.
- ماده ١٢٩ (ل.ا.ق.ت) از نظر نگارش فهم مطلب را مشکل ساخته و اصلح است که صدر ماده مزبور چنین پیش بینی گردد: (اعضای هیات مدیره و مدیرعامل شرکت نمی‌توانند در معاملات با شرکت یا به حساب شرکت به طور مسقتیم یا غیر مستقیم بدون اجازه هیات مدیره طرف معامله واقع یا سهیم شوند.) به همین ترتیب است در صورتی که اشخاص مذکور در شرکت دیگری هم سمت مدیریت داشته باشند.
- از نظر مسئولیت مدنی در قبال اشخاص ثالث به هنگام اقدام یا اتخاذ تصمیم خارج ازموضوع شرکت در حقوق فرانسه، شرکت در مقابل اشخاص ثالث مسئول می‌دانند ولی به نظر می‌رسد که در حقوق ایران شخص مدیران بنحو تضامن در این مورد جوابگو باشند.
در خاتمه میزان سهام وثیقه با نام مدیران در ماده ١١۴ (ل.ا.ق.ت) بطور مبهم قید گردیده است و به نظر می‌رسد که پیش بینی مبلغ قابل توجهی بابت وثیقه به نسبت سرمایه شرکت موجبات دقت بیشتر مدیران را دراداره امور شرکت فراهم سازد زیرا براساس ماده مذکور مدیران در صورت ارتکاب تقصیر مسئول جبران ضرر و زیان وارده به شرکت است.

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص

مسئولیت مدنی و جزایی مدیران شرکت سهامی خاص


 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص



هر چند که اداره شرکت سهامی به عهده افرادی است که تحت عنوان هیات مدیره اداره امورشرکت را به عهده گرفته‌اند، ولی مدیران مذکور معمولا منتخب کل سهامداران نیستند. (به ندرت این رخداد بوقوع می‌پیوندد) با این وجود اداره شرکت به عهده آنهاست و هیچ کدام از سهامداران حتی آنهایی که در انتخاب مدیران رای مثبت به همه آنها داده‌اند حق مداخله در امور شرکت را ندارند.
به موجب مواد ١٠٧ و ١١٨ (ل.ا.ق.ت) هیات مدیره نمایندگان شرکت سهامی هستند و در حدود موضوع شرکت و در چارچوب قانون و اساسنامه و مصوبات مجامع عمومی به نام و به حساب شرکت اعمال حقوقی انجام می‌دهند.

از این جهت رابطه بین مدیران با شرکت یک رابطه قراردادی است که بیشتر در قالب نظریه نمایندگی تعبیر و تحلیل می‌شود. ماده ١١٨ (ل.ا.ق.ت) ضمن بیان اصل تام بودن اختیارات هیات مدیره درعین حال حقوق اشخاص ثالث طرف معامله با شرکت را به خوبی در نظر گرفته است. بدین بیان (... محدود کردن اختیارات مدیران در اساسنامه یا به موجب تصمیمات مجامع عمومی فقط از لحاظ روابط بین مدیران و صاحبان سهام معتبر بوده و در مقابل اشخاص ثالث باطل و کان لم یکن است.) بنابراین اگر مدیری خارج از موضوع شرکت یا مصوبات مجامع عمومی مبادرت به انعقاد قرارداد نماید و از این رهگذر به شرکت و صاحبان سهام خسارتی وارد شود، شرکت و اشخاص ذینفع (سهامداران) می‌توانند مطابق قواعد حاکم برمسئولیت قراردادی و با اثبات تقصیر مدیران متخلف جبران خسارت وارده را مطالبه نمایند.
در فرض فوق به غیر از مدیران و سهامداران اشخاص دیگری نیز تحت عنوان اشخاص ثالث دیده می‌شوند.

آیا این اشخاص که غالبا فارغ از چم و خم کار شرکت و مدیران و سهام دارانش هستند در صورت ورود خسارتی به آنان باید مانند شرکت و سهامداران برای مطالبه حق خود ناگزیر از اثبات تقصیر مدیران شرکت باشند؟ و آیا اشخاص ثالث در صورتی که بنا به علت یا عللی از مفاد قراردادی که صحیحا با شرکت منعقد کرده‌اند رضایت نداشته و تمایل به برهم زدن آن داشته باشند، می‌توانند ادعای بطلان قرارداد مذکور را به دلیلی که فقط به شرکت و فعل مدیران مرتبط است بنمایند؟ لایحه اصلاحی قانون تجارب مصوب ١٣۴٧ در چارچوب ضوابطی خاص به دو سئوال مذکور پاسخ منفی می‌دهد.
راجع به آنچه که فوقا ذکر شد، تحت سه گفتار به شرح زیر مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص



لایحه اصلاح قانون تجارت در ماده ١١٨ با بیان اصل تام اختیارات هیات مدیره به اشخاص ثالث این آسودگی خیال را بخشیده که در پناه اصل مذکور و فارغ از محدودیت‌هایی که خارج از ماده یاد شده، برای هیات مدیره مقرر گردیده، با شرکت سهامی روابط مالی برقرار کنند. و این اطمینان را داشته باشد که شرکت سهامی مسئول تعهداتی است که مدیران وی در قبال اشخاص ثالث به عهده گرفته‌اند. قانونگذار به همین حد بسنده کرده واجازه نمی‌دهد که اشخاص ثالث مستندا به عدم رعایت مقررات مربوط به نحوه انتخاب مدیران شرکت بتوانند در روابط مالی و غیر مالی برقرار شده و یا معاملات منعقده قبلی که طبق اصول حقوقی صحیحا انجام گردیده خللی وارد آوردند. بطور مثال انتخاب هیات مدیره که قانونا با مجمع عمومی عادی است، توسط مجمع عمومی فوق العاده انجام گیرد یا آنکه شخصی به مدیریت عامل شرکت انتخاب گردد که حکم ورشکستگی او قبلا توسط دادگاه صالح صادر شده است.
اشخاص ثالث نمی‌توانند به این دلیل که چون انتخاب مدیرعامل صحیحا انجام نگرفته، قرارداد قبلی منعقده را که توسط مدیر مذکور انجام گردیده و غیرمعتبر بدانند. دراین خصوص ماده ١٣۵ (ل.ا.ق.ت) چنین مقرر کرده است: (کلیه اعمال و اقدامات مدیران و مدیرعامل شرکت در مقابل اشخاص ثالث نافذ و معتبر است و نمی توان به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرح انتخاب آنها اعمال و اقدامات آنان را غیر معتبر دانست.)
چند نکته راجع به این ماده قابل ذکراست.

اولا بعضی از حقوقدانان معتقدند گرچه ماده مذکور به کلیه اعمال و اقدامات مدیرعامل به مانند اعمال و اقدامات هیات مدیره درمقابل اشخاص ثالث نفوذ و اعتبار داده، لکن چون اختیارات مدیرعامل مقتبس از هیات مدیره است؛ بنابراین کلیه اقدامات مدیرعامل در حدودی که به وی تفویض گردیده در مقابل اشخاص ثالث نافذ و معتبر بوده، نه راجع به کلیه اموری که ماده ١١٨ به هیات مدیره اختیار انجام آن داده شده است. بدیهی است چنانچه هیات مدیره در مورد انجام امور شرکت به مدیرعامل اختیار تام داده باشد، اعمال و اقدامات مدیرعامل مذکور در حدود ماده ١١٨ نسبت به اشخاص ثالث دارای نفوذ و اعتبار خواهد بود.
حال ببنیم از برداشت و استنباط مذکور از ماده ١٣۵ (درمورد اعمال و اقدامات مدیرعامل شرکت که خارج از محدوده اختیاراتش اقدام نموده) چه نتیجه ای حاصل می‌گردد.
برای روشن شدن موضوع مثال مدیرعامل ورشکسته ای را که درابتدای مطلب به آن اشاره کردیم پی می‌گیریم مدیرعامل مزبور حائز شرایط مدیرعامل نبوده لیکن به این سمت انتخاب شده است. این مدیرعامل طبق مقررات حاکم بر قراردادها، قراردادی با شخص ثالث (رشید و عاقل و بالغ و مختار) منعقد نموده، موضوع قرارداد هم مصوبه هیات مدیره است و تشریفات عقد قرارداد نیز در محل شرکت طبق ضوابط اساسنامه و مقررات مربوط انجام گرفته است. پس از انعقاد قرارداد شرکت یا ثالث مذکور از انجام عقد به عللی پشیمان می‌گردند. آیا واقعا شرکت یا شخص مذکور مجاز هستند که ابطال قرارداد مذکور را به لحاظ اینکه در موقع انعقاد قرارداد مدیرعامل حائز شرایط مدیری نبوده است بخواهند؟ اگر به صراحت و ظاهر ماده ١٣۵ مراجعه کنیم می‌بینیم که قانونگذار صریحا معامله مذکور را نافذ و معتبر دانسته است. بنابراین معامله مذکور را طبق صریح این ماده (... نمی توان به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب مدیرعامل ...) غیر معتبر دانست.

درست است که قانونگذار در ماده ١١٨ فقط نظر به هیات مدیره داشته که نظری کاملا صواب است، ولی دلیل نمی‌شود همین نظر را بر ماده ١٣۵ باز کنیم. در این ماده با اینکه قانونگذار لفظ (مدیران) را همانطور که در ماده ١١٨ به کار برده شده استعمال نموده ولی بلافاصله لفظ (مدیرعامل) را نیز به کار گرفته است و مدیرعامل را صریحا همطراز هیات مدیره برشمرده است. پس چگونه می‌توانیم (مدیرعامل) مذکور در این ماده را محدود به اختیاراتی کنیم که هیات مدیره تفویض کرده است بدون اینکه مقیدی در این خصوص در ماده مذکور صریحا یا تلویحا وجود داشته باشد. اگر کارایی ماده مذکور را در نظر بگیریم متوجه می‌شویم منظور قانونگذار از این ماده به هیچ وجه گسیختن رابطه صمیمی که بین شرکت (توسط مدیرعامل) و شخص ثالث برقرار (و محرز) گردیده نمی‌باشد و اصولا چنین تصوری عقلایی نیست. زیرا اگر در نفوذ قرارداد مذکور از لحاظ شرایط صحت عقد و اصول حاکم بر حقوق مدنی تردید حاصل گردد ماده مذکور مانع نیست. یعنی شرکت یا شخص ثالث مجاز و مختار است صحت قرارداد مذکور را برپایه قواعد حقوق مدنی قائم به قراردادها زیر سئوال ببرند و عدم نفوذ ابطال انحلال فسخ انفساخ و ... و بالاخره بی اعتباری بعضی یا تمام آن را تقاضا کنند ولی چنانچه به آنها اجازه داده شود که قرارداد را به دلیل انتخاب ناصحیح مدیرعامل شرکت مخدوش کنند و بدین ترتیب به حقوق شرکت و لاجرم صاحبان سهام لطمه وارد نمایند غیر منصفانه است. وصول حاکم بر عدالت آن را نمی پذیرد صرفنظر از این که با منطق هم موافق نیست.

طبق قواعد عمومی، مدیرعاملی که خارج از اختیارات خود عمل یا اقدامی کند که موجب ضرر شرکت گردد در مقابل شرکت مسئولیت دارد و هیات مدیره فقط می‌تواند جبران خسارات وارده را مطالبه کند نه بطلان آن عمل یا اقدام را.
قسمت اول ماده 135 بدین شرح (کلیه اعمال و اقدامات مدیران و مدیرعامل شرکت در مقابل اشخاص ثالث نافذ و معتبر است یک قاعده کلی را بیان می‌کند که آن عبارت است از قاعده صحت اعمال مدیران و مدیرعامل در مقابل اشخاص ثالث و در قسمت بعدی ماده به این بیان و نمی‌توان به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب آنها اعمال و اقدامات آنان را غیر معتبر دانست ملاحظه می‌گردد که قانونگذار قسمت اخیر را با قید نمی‌توان و بدون ذکر مخاطب آن شروع کرده است.
حال این سئوال به ذهن خطور می‌کند که مخاطب ماده چه شخصی است؟ چه شخصی نمی‌تواند به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل اعمال و اقدامات آنها را غیر معتبر بداند؟
و بالاخره اگر بخواهیم برای قسمت دوم ماده ١٣۵ فاعل یا فاعل‌هایی معین کنیم چه شخص یا اشخاصی باید جای فاعل را بگیرند؟ شرکت شخص ثالث مدیرعامل اعضای هیات مدیره ذینفع دادگاه مراجع دولتی یا خصوصی.
چنانچه به نص صریح و روان ماده مذکور توجه کنیم مخاطب هریک از اشخاص نامبرده (حتی قائم مقام آنها) آنها می‌توانند قرار بگیرند. بنابراین هیچ شخص و هیچ کس و هیچ مقامی نمی‌توانند به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل اعمال و اقدامات آنان را غیر معتبر بداند.

ثالثا باید توجه کرد که مقررات ماده ١٣۵ فقط ناظر به عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل است و لاغیر.
رابعا تقاضای ابطال تصمیمات مجمع عمومی شرکت سهامی راجع به انتخاب اعضای هیات مدیره که تمام یا بعضی از آنان واجد شرایط مدیر شدن نبوده‌اند و هم چنین درخواست ابطال اعمال و اقدمات مدیرعاملی که او نیز واجد شرایط مدیریت عاملی نبوده ولی توسط هیات مدیره، انتخاب شده است طبق ماده ١٣۵ قابل پذیرش نخواهد بود و طبق ماده ٢٧٠ (ل.ا.ق.ت) طرح دعاوی فوق الذکر قابل استماع نخواهد بود. زیرا که حکم ماده ١٣۵ در خصوص اعتبار داشتن اعمال و اقدامات هیات مدیره و مدیرعاملی است که در مورد آنان تشریفات مربوط به طرح انتخابشان رعایت نگردیده ماده ٢٧٠ را تخصیص داده است و ابطال شامل اعمال و اقدامات مدیران و مدیرعامل موضوع ماده ١٣۵ نمی‌گردد.

ر

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص


نحوه انتخاب مدیران شرکت سهامی خاص

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص


شرکت سهامی عام و خاص بوسیله هیات مدیره‌ای که از بین سهامداران انتخاب شده و کلا یا بعضا قابل عزل هستند، اداره می‌شود. به موجب ماده ١٠٧ لایحه اصلاحی قانون تجارت مصوب ١٣۴٧ سهامدار بودن اعضای هیاتمدیره الزامی است. به شمار می رود، منطقی نباشد؛ زیرا امروزه مدیریت به صورت یک امر تخصصی درآمده و ثابت شده است که اکثر صاحبان شرکت‌ها مانند صنایع حمل و نقل و ... با همه علاقه و دلسوزی دیگر نمی‌توانند مدیری موفق باشند.
بنابراین محروم کردن شرکت‌ها از استفاده چنین افراد لایق، نوعی علم گریزی و عین ضرر است. هر چند درعمل برای جبران این نقص سهامداران قسمتی از سهام خود را به فردی که متخصص امر مدیریت است تملیک می‌کنند تا او واجد شرایط عضویت در هیاتمدیره شود، اما به موجب یک قرراداد از وی تعهد گرفته می‌شود که پس از اتمام دوره مدیریت سهم مزبور را به تملیک کننده مسترد دارد.
قانونگذار واژه اداره شرکت توسط هیاتمدیره را برای اولین بار در لایحه اصلاح قانون تجارت مصوب ١٣۴٧ به کار برده است. اما در آن تعریفی از مدیران به عمل نیاورده است و صرفا در ماده ١٠٧ لایحه مذکور چنین مقرر کرده است: (شرکت سهامی به وسیله هیاتمدیره‌ای که از بین صاحبان سهام انتخاب شده و کلا یا بعضا قابل عزل هستند، اداره خواهد شد.) به نظر نمی رسد با پرهیز از تعریف عناوینی با چنین اهیمت بتوان مشکلات مربوط به آن را حل نمود.
درهر حال در مقام تعریف مدیران شاید بتوان گفت: مدیران افراد با صلاحیتی هستند که به وسیله صاحبان سهام برای مدت معینی انتخاب شده و کنترل و اداره شرکت را به عهده دارند. با وجود آنکه طبق ماده ۴٧ قانون تجارت مصوب ١٣١١، اداره شرکت سهامی به عهده یک یا چند نماینده (که از میان شرکا به سمت مدیری انتخاب می‌شدند) قرار داشت و در هیچ یک از مواد قانون اخیر الذکر نیز اشاره ای به هیاتی بودن مدیریت شرکت سهامی نشده بود، ولی عملا هیات مدیره اداره امور شرکت را بر عهده داشت. هم چنین حداقل تعداد اعضای هیاتمدیره در شرکت‌های سهامی عام را ماده ١٠٧ تعیین نموده است.

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص


به موجب قسمت اخیر این ماده اعضای هیاتمدیره درشرکت‌های سهامی عام نباید کمتر از پنج نفر باشد، ولی راجع به حداقل تعداد اعضای هیاتمدیره در شرکت‌های سهامی خاص صراحتی ندارد. ماده ٣ (ل.ا.ق.ت.) به طور اطلاق بیان می‌دارد که تعداد شرکا در شرکت‌های سهامی نباید از سه نفر کمتر باشد.
متعاقب آن در ماده ۴ شرکت سهامی را به دو نوع عام و خاص تقسیم می‌کند. بنابراین حداقل تعداد اعضای هیات مدیره مندرج در ماده ٣ باید هر دو نوع شرکت سهامی عام و خاص را شامل گردد که چنین نیست، زیرا ماده ١٠٧ حداقل تعداد اعضای هیاتمدیره را در شرکت سهامی عام ۵ نفر ذکر میکند.بدین ترتیب ملاحظه می‌گردد که بین مواد ٣ و ١٠٧ قانون مذکور تعارض وجود دارد. یعنی چگونه ممکن است شرکت سهامی عام که می‌تواند با سه نفر عضو تشکیل شود باید حداقل ۵ مدیر داشته باشد؟ برای رفع این تعارض می‌توان چنین توجیه نمود که ماده ١٠٧ وارد بر ماده ٣ بوده و اطلاق آن را در مورد شرکت‌های سهامی عام ازبین برده و بدین نحو ماده ٣ را تخصیص می دهد. از طرفی چون در هیچ یک از مواد (ل.ا.ق.ت.) در مورد تعداد اعضای هیاتمدیره شرکت‌های سهامی خاص جاری است و بدین ترتیب اعضای هیاتمدیره درشرکت‌های سهامی خاص نمیتواند از سه نفر عضو کمتر باشد.
به طوری که ملاحظه می‌گردد قانونگذار حداقل اعضای هیاتمدیره شرکت‌های سهامی را بر شمرده، اما حداکثر تعداد آنان را پیش بینی نکرده است. از این رو تعداد اعضای هیاتمدیره در هر دو نوع شرکت سهامی می‌تواند به هر تعداد باشد و این امر ممکن است نظم اداره شرکت را مختل نماید. به نظر می‌رسد چنانچه مقنن سقفی برای تعداد اعضای هیاتمدیره تعیین یا تناسبی بین تعداد سهامداران از یک سو و تعداد مدیران از سوی دیگر برقرار نماید، مفید خواهد بود.
به موجب ماده ١٠٧ (ل.ا.ق.ت.) شرکت سهامی بوسیله هیاتمدیره‌ای که از بین صاحبان سهام انتخاب شده و کلا یا بعضا قابل عزل بوده، اداره خواهد شد. عده اعضای هیات مدیره در شرکت‌های سهامی عمومی نباید از پنج نفر کمتر باشد.

با توجه به مفاد ماده مذکور:
اولا: اشخاصی به عضویت هیات مدیره پذیرفته خواهند شد که سهامدار شرکت باشد، به عبارت دیگر عضو هیاتمدیره را نمی‌توان از غیر سهامداران شرکت انتخاب نمود.
ثانیا: اعضای هیات مدیره در هر موقع توسط مجمع عمومی قابل عزل هستند. هر چند ماده مذکور صراحتا مرجع عزل مدیران را مشخص نکرده است، ولی عبارت صاحبان سهام در آن مجمع عمومی به ذهن متبادر می‌گردد.
چنانچه ماده ٧٢ (ل.ا.ق.ت.) می‌گوید: مجمع عمومی شرکت سهامی از اجتماع صاحبان سهام تشکیل می شود. بنابراین مجمع عمومی شرکت هر زمان می‌تواند تمام یا بعضی از اعضای هیاتمدیره را از سمت مدیری عزل نماید و این مهم را بدون ارائه هیچ گوه دلیلی عملی سازد. در توجیه این امر گفته‌اند که در واقع رابطه مجمع عمومی با هیاتمدیره رابطه وکیل و موکل است. لذا مجمع عمومی که صابحان سهام تشکیل شده است، هر زمان اختیار دارد با رعایت مقررات و تشریفات مندرج در قانون تمام یا بعضی از اعضای هیاتمدیره را از سمت خود عزل نماید.
بعضی از علمای حقوق تجارت نیز با عزل اعضای هیاتمدیره به نحوی که در ماده ١٠٧ مذکور پیش بینی شد، موافق نیستند و معتقدند که مدیر جزیی از ارکان شرکت است و همانطور که نمی تواند در هر شرایطی استعفا دهد، نباید درهر شرایطی هم قابل عزل باشد. (معذلک با توجه به قاعده آمره عزل مدیر این راه حل اجتناب ناپذیر است). این گروه مخالف استعفای بلا توجیه مدیر نیز هستند.
ثالثا: عضو یا اعضای هیات مدیره که توسط مجمع عمومی عزل گردیده‌اند، نمی‌توانند به سبب عزل از شرکت طلب ضرر و زیان داشته باشند، مگر آنکه عزل ایشان مطابق قواعد عام در شرایطی صورت گرفته باشد که موجد مسئولیت مدنی مسئولان عزل باشد.
به موجب اصل چهلم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسلیه اضرار به غیر یا تجاوزبه منافع عمومی قراردهد.) اجرای این قانون که از مصادیق نظریه سو استفاده از حق است به مدیر معزول اجازه می‌دهد خسارت خود را مطالبه کند. مطالبه خسارت مذکور باید از دادگاه‌های دادگستری به عمل آید.
رابعا: اعضای هیات مدیره شرکت سهامی، از ارکان شرکت بوده و به هیچ وجه مشمول مقررات قانون کار نیستند. بدین ترتیب در صورت عزل یا استعفا و به طور کلی قطع رابطه مدیریتی آنها با شرکت، مراجع حل اختلاف مذکور در قانون کار ماذون رسیدگی به شکایت ایشان نیستند، زیرا رابطه هیات مدیره با شرکت رابطه کارگری و کارفرمایی نیست. همانطور که بیان گردید چنانچه فرد یا افراد معزول در مورد عزل خود مدعی ورود خساراتی به خود باشند باید به مراجع دادگستری مراجعه نمایند.
گفتیم که اعضای هیاتمدیره کلا یا بعضا از سوی مجمع عمومی قابل عزل هستند، ولی اشکالی که عملا برای عزل پیش می‌آید این است که مجامع عمومی معمولا اختیار دارند فقط درباره موضوعهایی که در دستور جلسه است بحث کرده و تصمیم بگیرند و مدیران شرکت‌های سهامی حاضر به درج این موضوع در دستور جلسه شرکت نمی‌شوند. برای رفع این اشکال صاحبان سهام دو وسیله دردست دارند یکی آنکه چنانچه صاحبان سهام از عملیات هیاتمدیره راضی نباشند، در مجمع عمومی ترازنامه و حساب سود و زیان شرکت را تصویب نکنند؛ این موضوع به عنوان رای عدم اعتماد نسبت به مدیران تلقی شده و چون امور شرکت مختل می‌ماند مدیران مجبور به استعفا میشوند.
دیگر آنکه یک پنجم سهامداران به ترتیبی که در مواد ٩۵ و ٩۶ (ل.ا.ق.ت.) بیان شد،کتبا تقاضای تشکیل مجمع عمومی را برای عزل مدیران نمایند. دراین صورت هیات مدیره مکلف است مجمع عمومی عادی را بطور فوق العاده دعوت کند. دراین مورد نیز گفته شده که مجمع می‌تواند مدیر را عزل کند حتی اگر عزل او جز دستور جلسه نباشد.
دو نکته دیگر قابل ذکر درمورد عزل مدیران یکی آن است که هرگاه عضو هیات مدیره شرکت از کارکنان شرکت باشد، عزل او خللی به رابطه استخدامی او با شرکت وارد نمی‌آورد و او هم چنان درشرکت به کار خود ادامه خوهد داد. دیگر آنکه عزل مدیر به منزله عزل او از شرکت نیست و او همچنان در زمره یکی از سهامداران شرکت قرار دارد.
خامسا: سمت مدیری در هیات مدیره شرکت سهامی مباشرتی بوده و قابل واگذاری نیست. از این رو مدیران نمی‌توانند سمت خود را به دیگران انتقال دهند، چون اداره شرکت در واقع وظیفه مدیران است نه حق آنها لذا وظیفه مذکور قابل واگذاری نیست.
لیکن در مقررات شرکت‌های سهامی موضوع قانون تجارت مصوب ١٣١١ چنین اجازه‌ای به مدیران داده شده بود. مقررات مذکور با دو شرط اجازه می‌داد که عضو هیات مدیره برای خود جانشین تعیین نماید. یکی اینکه اساسنامه چنین موضعی را تصریح کرده بود (حق وکالت در توکیل) و دیگر اینکه مدیران دیگر نیز این موضوع را تایید می‌کردند. ولی به هر حال مسئولیت اعمال شخص خارج به عهده خود مدیران بود (ماده ۴٩ قانون اخیرالذکر)
در (ل.ا.ق.ت.) مصوب ١٣۴٧ واگذاری سمت مدیریت از سوی هئیت مدیره فقط به مدیر عمل پیش بینی شده است. به موجب قسمت اول ماده ١٢۴ قانون مذکور هیات مدیره مکلف است اقلا یک شخص حقیقی را به مدیرعاملی شرکت برگزیند. به موجب ماده ١٠٨ (ل.ا.ق.ت.) مدیران شرکت توسط مجمع عمومی موسس و مجمع عمومی عادی انتخاب می‌شوند.
بدیهی است که فقط اولین مدیران شرکت توسط مجمع عمومی موسس انتخاب می‌شوند. قانونگذار درشرکت‌های سهامی خاص تشکیل مجمع عمومی موسس را الزامی ننموده، (ماده ٨٢ قانون فوق الذکر) لذا این نوع شرکت در تشکل مجمع عمومی موسس یا عدم آن صاحب اختیار است.
معمولا رویه چنین است که به هنگام تاسیس شرکت‌های سهامی خاص انتخاب اولین مدیران برابر ماده ٢٠ (ل.ا.ق.ت.). در صورتجلسه‌ای قید می‌شود و به امضای کلیه سهامداران می‌رسد. صورت جلسه مذکور به انضمام سایر مدارکی که در ماده اخیر بدانها اشاره شده به ضمیمه اظهارنامه برای ثبت و تشکیل شرکت به اداره کل ثبت شرکت ها ارسال می‌گردد.

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص


طبق بند ٣ ماده مذکور که مقرر می‌دارد: انتخاب اولین مدیران و بازرس یا بازرسان شرکت که باید در صورتجلسه قید و به امضای کلیه سهامداران رسیده باشد. ظاهرا به نظر می رسد که اعضای هیات مدیره باید مورد تائید همه سهامداران باشند.
حال اگرشرکت مذکور بخواهد از طریق تشکیل مجمع عمومی موسس اعضای هیات مدیره خود را انتخاب کند، لزوما نحوه تشکیل جلسه مجمع عمومی اخذ رای می‌بایست طبق ماده ٧۵ (ل.ا.ق.ت.). انجام گیرد. ماده مذکور دراین خصوص مقرر می‌دارد:
درمجمع عمومی موسس حضور عده‌ای از پذیره نویسان که حداقل نصف سرمایه شرکت را تعهد نموده باشند ضروری است. اگر در اولین دعوت اکثریت مذکور حاصل نشد، مجامع عمومی جدید فقط تا دو نوبت توسط موسسین دعوت می شوند. مجمع عمومی جدید وقتی قانونی است که صاحبان لااقل یک سوم سرمایه شرکت در آن حاضر باشند. درهر یک از دو مجمع فوق، کلیه تصمیمات باید به اکثریت دو ثلث آرا حاضرین اتخاذ شود.
به طوری که ملاحظه می‌گردد ماده ٧۵ و بند ٣ ماده ٢٠ (ل.ا.ق.ت.) از نظرکسب تعداد آرا ماخوذه برای عضویت در هیات مدیره شرکت سهامی خاص تعارض دارد. این تعارض ظاهری است. اعضای اولین هیات مدیره شرکت سهامی خاص چه در مجمع عمومی موسس انتخاب گردند و چه توسط سهامداران شرکت (بدون تشکیل مجمع عمومی موسس)، بایستی با اکثریتی که در ماده ٧۵ مذکور پیش بینی شده انتخاب گردند.
فقط بند٣ ماده ٢٠ کلیه سهامداران شرکت سهامی خاص را مکلف نموده که ذیل صورتجلسه مذکور را (که مسلما حاوی نحوه انتخاب اعضای هیات مدیره و تعداد آرایی هر یک از آنها به دست آورده نیز می‌باشد) امضا نمایند.
انتخاب هیات مدیره‌های بعدی در طول حیات شرکت توسط مجمع عمومی عادی به عمل خواهد آمد. ماده ٨٨ (ل.ا.ق.ت.) در این خصوص مقرر می‌دارد: در مجمع عمومی عادی تصمیمات همواره با اکثریت نصف بعلاوه یک آرا حاضر در جلسه رسمی معتبر خواهد بود مگر در مورد انتخاب مدیران و بازرسان که اکثریت نسبی کافی خواهد بود. درمورد انتخاب مدیران تعداد آری هر رای دهنده درعدد مدیرانی که باید انتخابشوند ضرب می شود و حق رای دهند برابر حاصل ضرب مذکور خواهد بود. رای دهنده می‌تواند آرای خود را به یک نفر بدهد یا آن را بین چند نفری که مایل باشد تقسیم کند. اساسنامه شرکت نمی‌تواند خلاف این ترتیب را مقرر دارد.
مجمع عمومی مذکور (موسس و عادی) علاوه بر انتخاب اعضای اصلی هیات مدیره معمولا چند نفر را نیز به عنوان اعضای علی البدل هیات مدیره انتخاب می‌نمایند تا در صورتی که بر اثر فوت، استعفا یا سلب شرایط از یک یا چند نفر از مدیران، تعداد آنها از حداقل مقرر در قانون کمتر شود؛ اعضای علی‌البدل به ترتیب مقرر در اساسنامه یا به ترتیب مقرر توسط مجمع عمومی جای آنان را بگیرند . ضمنا اعضای علی‌البدل در صورت عدم حضور موقت اعضای هیات مدیره در جلسات هیات مدیره مدیران در اساسنامه معین می‌شود لیکن این مدت از دو سال تجاوز نخواهد کرد. انتخاب مجدد مدیران بلامانع است.
در صورت عدم ذکر مدت در اساسنامه مجمع عمومی عادی می‌تواند مدت تصدی مدیران را تعیین نماید، لیکن اساسنامه و تصمیم مجمع عمومی صاحبان سهام نمی‌تواند برخلاف نص ماده فوق الذکر مدت ماموریت مدیران را بیش از دو سال تعیین کند. در صورتی که مدت مزبور در اساسنامه قید شده باشد تغییر آن به مدتی کمتر از ٢ سال از طریق تغییر اساسنامه توسط مجمع عمومی عادی باشد مجمع مذکور می تواند هر زمان مطابق مقررات مندرج در اساسنامه تشکیل جلسه داده و به مدیریت ماموریت مدیران خاتمه دهد و اعضای دیگری را حداکثر تا دو سال جایگزین آنان بنماید. قبل از اصلاح قانون تجارت دوره مدیریت طرح ماده ۴۶ ق.ت. مصوب ١٣١١ چهار سال و تجدید انتخاب آنان بلامانع بود، مگر آنکه اساسنامه شرکت غیر از این مقرر می‌داشت و در صورتی که طبق مقررات اساسنامه تعیین مدیران موکول به تصویب مجمع عمومی نبود فرضا اساسنامه تعیین آنان را به سازمانهایی غیر از صاحبان سهام محول نموده بود، دروه مدیریت نمی‌توانست از دو سال تجاوز کند.
اعضای هیات مدیره ممکن است از اشخاص حقیقی باشند. در مقررات مربوط به شرکت‌های سهامی مذکور ق.ت. مصوب ١٣١١ پیش بینی نشده بود که شخص حقوقی بتواند به مدیریت شرکت سهامی انتخاب گردد. اما با توجه به ماده ۵٨٣ ق.ت. که مقرر می‌دارد: کلیه شرکت‌های تجاری مذکور در این قانون شخصیت حقوقی دارند و نیز ماده ۵٨٨ بدین شرح که : شخص حقوقی می‌تواند دارای کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افرادا قائل است، مگر حقوق و وظایفی که بالطبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن باشد، مانند حقوق و وظایف ابوت بنوت و امثال ذلک. می‌توانستند به سمت مدیریت شرکت سهامی انتخاب شوند.
ماده ١١٠ (ل.ا.ق.ت.) صراحت دارد بر اینکه: اشخاصی حقوقی را می‌توان به مدیریت شرکت انتخاب نمود. در این صورت شخص حقوقی همان مسئولیت‌های مدنی شخص حقیقی عضو هیات مدیره را داشته و باید یک نفر را به نمایندگی دائمی خود جهت انجام وظایف مدیریت معرفی نماید. چنین نماینده‌ای مشمول همان شرایط و تعهدات و مسئولیت‌های مدنی و جزایی عضو هیات مدیره بوده از جهت مدنی با شخص حقوقی که او را به نمایندگی تعیین نموده است، مسئولیت تضامنی خواهد داشت.
شخص حقوقی عضو هیات مدیره می‌تواند نماینده خود را عزل کند به شرط آنکه در همان موقع جانشین او را کتبا به شرکت معرفی نماید و گرنه غایب محسوب می‌شود.
با توجه به ماده فوق اولا شخص حقوقی عضو هیات مدیره دارای همان مسئولیت مدنی است که شخص حقیقی عضو هیات مدیره داراست. ثانیا شخص حقوقی با نماینده خود از جهت مدنی مسئولیت تضامنی دارد. ثالثا نماینده شخص حقوقی هم مشمول همان شرایط و تعهدات و مسئولیت‌های مدنی و جزایی شخص حقیقی عضو هیات مدیره است.
نکته قابل ذکر درمورد مسئولیت مدنی نماینده شخص حقوقی این است که نماینده مذکور که در حکم وکیل شخص حقوقی و باید دستورات او یعنی موکل را در هیات مدیره اجرا کند، چگونه می‌تواند در قبال اجرای این دستورات مسئولیت شخصی داشته باشد؟ منطق این راه حل این است که نماینده شخص حقوقی در عین اینکه وکیل شخص اخیر است، رکنی از ارکان شرکت محسوب می‌شود (رکن مدیریت) و بنابراین باید مسئولیت شخصی داشته باشد. اما قانونگذار پیش بینی نکرده است که در صورت اختلاف نظر میان شخص حقوقی و نماینده او و ابزار این اختلاف در هیات مدیره، مدیر نماینده مسئول خواهد بود یا خیر؟
به نظر می‌رسد با رعایت مقررات عام راجع به وکالت در صورتی که نماینده صرفا دستور شخص حقوقی را انجام داده باشد، پس از پرداخت خسارت ناشی از عمل خود در هیات مدیره حق دارد به شخص حقوقی مراجعه کند.
مسئله دیگی که قانونگذار معین نکرده این است که چه کسی نماینده شخص حقوقی را برای عضویت درهیات مدیره شرکت انتخاب می‌کند. بدیهی است این سئوال بیشتر در مورد شرکت‌هایی مطرح می‌شود که عضو هیات مدیره شرکت دیگری هستند نه اشخاص حقوقی دیگر، در مورد این اشخاص حقوقی مانند وزارتخانه‌ها معمولا بالاترین مقام شخص حقوقی، مانند وزیر حق انتخاب نماینده شخص حقوقی را در شرکت دارد.
در این صورت مسئله این است که انتخاب نماینده با هیات مدیره شخص حقوقی مدیر یا با مجمع عمومی آن است. به نظر می‌رسد هیات مدیره که اداره شرکت به عهده اوست، حق انتخاب نماینده برای عضویت در هیات مدیره شرکت دیگر را دارد. معذلک با توجه به عدم منع آن توسط قانونگذار، هیات مدیره می‌تواند اختیار تعیین نماینده را به مدیرعامل واگذار کند. به هر حال مدت ماموریت نماینده شخص حقوقی در هیات‌مدیره شرکت تحت تاثیر دو عامل خواهد بود: یکی آنکه به محض اتمام مدت ماموریت شخص حقوقی، مدت ماموریت نماینده مذکور هم تمام می شود. دیگر اینکه اگر مدت ماموریت هیات مدیره به اتمام برسد، نماینده شخص حقوقی هم دیگر سمت نمایندگی شخص مذکور را نخواهد داشت.
نکته قابل ذکر اینکه در صورتیکه شخص حقوقی عضو هیات مدیره باشد لازم نیست شخص حقیقی نماینده وی هم دارای سهم درشرکت مذکور باشد .

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص


ثبت شرکت سهامی خاص

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص

تعریف شرکت سهامی خاص

شرکتی است بازرگانی که تمام سرمایه آن منحصرا توسط مؤسسین تامین گردیده و سرمایه آن به سهام تقسیم شده و مسئولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی سهام آنها است و تعداد سهامداران نباید از سه نفر کمتر باشد. عنوان شرکت سهامی خاص باید قبل از نام شرکت یا بعداز آن بدون فاصله با نام شرکت بطور روشن و خوانا قید شود.

شرایط شرکت سهامی خاص

1. حداقل تعداد سهامداران در شرکت سهامی خاص ٣ نفر است. ( ماده ٣ ل.ا.ق.ت )
2. حداقل سرمایه در شرکت سهامی خاص نباید از یک میلیون ریال کمتر باشد. ( ماده ۵ ل.ا.ق)
3.  پس از تهیه مدارک لازم ( اظهارنامه،اساسنامه، صورتجلسه مجمع عمومی موسسین، صورتجلسه هیات مدیره، فتوکپی شناسنامه سهامداران و بازرسین، مجوز در خصوص موضوع در صورت نیاز) نسبت به تکمیل آن بر اساس نمونه فرم‌های ضمیمه این راهنما و قید نام شرکت و امضای ذیل تمام اوراق اساسنامه اظهارنامه اقدام شود.
4. در موقع تنظیم صورتجلسه مجمع عمومی موسس طبق دستور ماده ١٠١ (ل.ا.ق.ت) هیات رئیسه‌ای مشتمل بر یک رئیس و دو ناظر و یک منشی از بین سهامداران انتخاب کرده (منشی می‌تواند خارج از سهامداران باشد) و سپس رئیس رسمیت جلسه را اعلام داشته و نسبت به :

الف) انتخاب بازرسان
ب) تصویب اساسنامه
ج) انتخاب هیات مدیره
د) انتخاب روزنامه کثیرالانتشار جهت درج آگهی‌های شرکت اقدام می‌نماید و ذیل صورتجلسه مصوبات مجمعع توسط هیات رئیسه باید امضا شود.
5.
الف) شرکت سهامی خاص بوسیله هیات مدیره‌ای که از بین صاحبان سهام انتخاب شده وکلا یا بعضا قابل عزل هستند، اداره خواهد شد. ( ماده ١٠٧ ل.ا.ق.ت)
ب) اشخاص حقوقی را می‌توان به مدیریت شرکت انتخاب نمود در این صورت شخص حقوقی یک نفر را به نمایندگی دائمی خود جهت انجام وظایف مدیریت معرفی می‌نماید. ( ماده ١١٠ ل.ا.ق.ت)
ج) محجورین و ورشکستگان و مرتکبین به جنایت، سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، تدلیس که به موجب حکم قطعی دادگاه محکوم شده باشند، نمی‌توانند به مدیریت شکرت انتخاب شوند. ( ماده ١١١ ل.ا.ق.ت)
د) در صورتی که مدیری در هنگام انتخاب مالک تعداد سهام لازم به عنوان وثیقه نباشد، باید ظرف مدت یکماه تعداد سهام لازم را به عنوان وثیقه تهیه و به صندوق شرکت بسپارد وگرنه مستعفی محسوب خواهد شد. ( ماده ١١۵ ل.ا.ق.ت)
ه) مدت مدیریت در اساسنامه معین می‌شود، لیکن این مدت از دو سال بیشتر نمی‌تواند باشد. ( ماده ١٠٩ ل.ا.ق.ت)
و) هیات مدیره در اولین جلسه خود از بین اعضای هیات یک رئیس و یک نایب رئیس که باید شخص حقیقی باشند انتخاب و مدت ریاست رئیس و نایب رئیس نباید از مدت عضویت آنها در هیات مدیره بیشتر باشد. ( ماده ١١٩ ل.ا.ق.ت)
ز) رئیس هیات مدیره علاوه بر دعوت و اداره جلسات موظف است مجامع عمومی صاحبان سهام را در مواردی که هیات مدیره موظف، دعوت نماید و هرگاه رئیس هیات مدیره موقتا نتوانست وظایف خودرا انجام دهد، نایب رئیس به جای وی انجام وظیفه می‌نماید. ( مواد ١١٩ و ١٢٠ ل.ا.ق.ت)
ح) برای هریک از جلسات هیات مدیره باید صورت جلسه‌ای تنظیم و به امضای اکثریت مدیران حاضر در جلسه برسد. ( م ١٢٣ ل.ا.ق. ت)
ط) هیات مدیره باید یک نفر شخص حقیقی را به مدیریت عامل شرکت انتخاب که حدود اختیارات و مدت تصدی و حق الزحمه او را تعیین نماید. مدیرعامل در عین حال نمی‌تواند رئیس هیات مدیره باشد، مگر با تصویب سه چهارم آرای حاضر در مجمع عمومی ( م ١٢۴ ل.ا.ق.ت) و هیات مدیره در هر موقع می‌تواند مدیرعامل را عزل نمایند و انتخاب مدیرعامل باید با ارسال یک نسخه صورتجلسه هیات مدیره به اداره ثبت شرکتها به ثبت برسد و در روزنامه رسمی آگهی گردد. ( م ١٢٨ ل.ا.ق.ت) و هیچ کس نمی‌تواند در عین حال مدیر عامل بیش از یک شرکت باشد. ( م ١٢۶ ل.ا.ق. ت)
ی) اعضای هیات مدیره و مدیر عامل شرکت نمی‌توانند بدون اجازه هیات مدیره در معالاتی که باشرکت یا به حساب شرکت می‌شود طرف معامله قرار بگیرند و در صورت اجازه هیات مدیره بلافاصله باید بازرس شرکت در جریان امر قرار گیرد. (م ١٢٩ل.ا.ق.ت)
مدیران و مدیرعامل شرکت در مقابل شرکت و اشخاص ثالث نسبت به تخلف از مقررات قانونی یا اساسنامه شرکت یا مصوبات مجمع برحسب مورد منفردا یا مشترکا مسئول بوده و دادگاه حدود مسولیت را برای جبران خسارت تعیین می‌نماید. (م ١۴٢ ل.ا.ق.ت)
ک) مجمع عمومی عادی صاحبان سهام می‌تواند مقرر دارد با توجه به ساعات حضور اعضای غیر موظف هیات مدیره مبلغی بطور مقطوع بابت حق حضور آنها در جلسات پرداخت شود. همچنین در صورتی که در اساسنامه پیش بینی شده باشد مجمع عمومی می‌تواند تصویب کند که نسبت معینی از سود خالص سالانه شرکت به عنوان پاداش به اعضای هیات مدیره اعطا گردد. ( م ١٣۴ ل.ا.ق.ت)

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص



6. مجمع عمومی عادی هر سال یک یا چند بازرس انتخاب می‌کند تا برطبق قانون به وظایف خود عمل کنند. انتخاب مجدد بازرسان بلامانع است. مجمع عمومی عادی در هر موقع می‌تواند بازرس یا بازرسان را عزل کند، به شرط آنکه جانشین آنها را انتخاب نماید. ( م ١۴۴ ل.ا.ق.ت) انتخاب اولین بازرسان توسط مجمع عمومی موسس صورت می‌گیرد. (م ١۴۵ل.ا.ق).

الف) بازرسان شرکت کتبا قبول سمت نمایند و قبول سمت به خودی خود دلیل براین است که بازرس با علم به تکالیف و مسئولیت‌های خود عهده دار آن گردیده است. (م ١٧ ل.ا.ق.ت)
ب) انتخاب بازرس یا بازرسان (همراه با انتخاب مدیران) باید در صورتجلسه‌ای قید و به امضای کلیه سهامداران برسد (م ٢٠ ل.ا.ق.ت) امضای ذیل صورتجلسه توسط بازرس حاکی از قبولی سمت است.
ج) مجمع عمومی عادی باید یک یا چند بازرس علی البدل را انتخاب نماید تا در صورت معذوریت، فوت، استعفا، سلب شرایط یا عدم قبول سمت توسط بازرس یا بازرسان اصلی جهت انجام وظایف بازرسی دعوت شوند.(م ١۴۶ ل.ا.ق.ت)
د) اشخاص ذیل را نمی توان به سمت بازرس شرکت انتخاب نمود:
د- ١) محجورین وکسانی که حکم ورشکستگی آنان صادره شده یا بعلت ارتکاب جنایت، سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس یا تدلیس به موجب حکم قطعی محکوم و از حقوق اجتماعی کلا یا بعضا محروم شده باشند.

د-٢) مدیران یا مدیرعامل شرکت
د-٣) اقربای سببی و نسبی مدیران و مدیرعامل شرکت تا درجه سوم از طبقه اول و دوم
د-۴) هرکس که خود یا همسرش از شرکت موظفا حقوق دریافت می‌دارد. (١۴٧ ل.ا.ق.ت)
ه) بازرسان مکلفند درباره صحت و درستی صورت دارایی و صورت حساب دروه عملکرد و حساب سود و زیان و ترازنامه‌ای که مدیران برای تسلیم به مجمع عمومی تهیه می‌کنند و همچنین درباره صحت مطالب و اطلاعاتی که مدیران در اختیار مجامع عمومی گذاشته‌اند اظهار نظر کنند. بازرسان باید اطمینان حاصل کنند که حقوق صاحبان سهام در حدود قانون و اساسنامه رعایت شده و در صورتی که مدیران اطلاعاتی برخلاف حقیقت در اختیار صاحبان سهام قرار دهند، بازرسان مکلفند که مجمع عمومی را آگاه سازند. ( م ١۴٨ ل.ا.ق.ت)
همچنین بازرسان مکلفند با توجه به موارد فوق الذکر گزارشی جامع راجع به وضع شرکت به مجمع عمومی عادی تسلیم کنند و این گزارش باید لااقل ده روز قبل از تشکیل مجمع جهت مراجعه صاحبان سهام در مرکز شرکت آماده باشد و در صورتی که بازرسان متعدد باشند هر یک به تنهایی می‌توانند گزارشی را تهیه نمایند. ( م ١۵٠ ل.ا.ق.ت)

و) بازرس یا بازرسان باید هر گونه تقصیر یا تخلف مدیران شرکت را به اولین مجمع عمومی اطلاع دهند و در صورت اطلاع از وقوع جرمی در حین بازرسی مراتب را به مرجع قضایی صلاحیت‌دار اعلام و نیز جریان را به اولین مجمع عمومی گزارش دهند. (م ١۵١ ل.ا.ق.ت) در صورتی که مجمع بدون دریافت گزارش بازرس یا براساس گزارش اشخاصی که برخلاف (ماده ١۴٧ ل.ا.ق.ت) به عنوان بازرس تعیین شده صورت دارایی و ترازنامه و حساب سود و زیان شرکت را تصویب نماید، این تصویب اثر قانونی نداشته و از درجه اعتبار ساقط است ( م ١۵٢ ل.ا.ق.ت)

ح) در صورتی که مجمع عمومی بازرس تعیین نکرده و یا بازرسان تعیین شده به عللی نتوانند گزارش بدهند یا از دادن آن امتناع کنند، رئیس دادگاه صلاحیت‌دار به تقاضای اشخاص ذینفع به تعداد مقرر در اساسنامه شرکت بازرس یا بازرسانی را انتخاب تا وظایف مربوط را تا انتخاب بازرس به وسیله مجمع عمومی انجام دهند و تصمیم رئیس دادگاه غیر قابل شکایت است. ( مستفاد از م ١۵٣ ل.ا.ق.ت).
بازرس یا بازرسان در مقابل شرکت و اشخاص ثالث نسبت به تخلفاتی که در انجام وظایف خود مرتکب می‌شوند، طبق قواعد عمومی مربوط به مسئولیت مدنی مسئول جبران خسارت خواهند بود.(م ١۵۴ ل.ا.ق.ت). بازرس یا بازرسان نمی‌توانند در معاملاتی که با شرکت یا به حساب شرکت انجام می‌گیرد به طور مستقیم یا غیر مستقیم ذینفع شوند. (م ١۵۶ ل.ا.ق.ت) تعیین حق الزحمه بازرس یا بازرسان با مجمع عمومی عادی خواهد بود. (م ١۵۵ ل.ا.ق.ت)

ط) چنانچه هیات مدیره مجمع عمومی عادی سالانه را در موعد مقرر دعوت نکند، بازرس یا بازرسان شرکت مکلفند راسا اقدام به دعوت مجمع مزبور نمایند. (م ٩١ ل.ا.ق.ت) هیات مدیره و همچنین بازرس یا بازرسان شرکت می‌توانند در مواقع مقتضی مجمع عمومی عادی را بطور فوق العاده دعوت نمایند در این صورت دستور جلسه باید در اگهی دعوت قید شود.

٧- مجمع عمومی موسس، یک روزنامه کثیرالانتشار که هر گونه آگهی راجع به شرکت در آن منتشر خواهد شد تعیین می نماید. (مستفاد از بند ۵ ماده ٢٠ ل.ا.ق.ت) این وظیفه پس از تشکیل شرکت بعهده مجمع عمومی عادی خواهد بود.

درا نتخاب روزنامه حتما کثیرالانتشار بودن روزنامه رعایت شود.
کلیه دعوت‌های صاحبان سهام برای تشکیل مجامع عمومی باید از طریق نشر آگهی در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهی‌های مربوط به شرکت در آن نشر می‌گردد به عمل آید. (م ٩٨ ل.ا.ق.ت)

٨- پس از تشکیل و ثبت شرکت سهامی خاص هیات مدیره می باید حداکثر ظرف یک هفته از تاریخ ثبت نسبت به تهیه دفاتر قانونی شرکت (روزنامه -کل) و پلمپ دفاتر در اداره ثبت شرکتها اقدام نماید.

٩- بر طبق ماده ۴٨ قانون مالیات‌های مستقیم، شرکت‌های سهامی موظفند ظرف مدت یکماه از تاریخ ثبت نسبت به پرداخت مبلغ دو در هزار حق تمبر (باتوجه به مبلغ سرمایه) به ادارات دارایی مراجعه نمایند. عدم انجام امر مذکور در مهلت مقرر مشمول جریمه خواهد بود.