sabtefarda

ثبت شرکت

sabtefarda

ثبت شرکت

چه علائمی قابلیت ثبت شدن دارند؟

 

ثبت علامت تجاری

 

 

 
 
نشان تجاری می‌تواند یک یا ترکیبی از چند کلمه، حرف، عدد، نقاشی‌، سمبل‌، نقش‌های سه‌بعدی (شکل و بسته‌بندی کالاها)، علائم سمعی مثل موسیقی یا اصوات، رایحه‌ و یا رنگ‌هایی جهت معرفی ویژگی‌ها باشند.

به جز علائم تجاری که مشخص کننده منبع کالا یا خدمات هستند، چند دسته نشان دیگر نیز وجود دارد.
1.  علائم اشتراکی: متعلق به اتحادیه‌هایی است که از آن نشان به منظور معرفی خود با یک سطح کیفی (یا سایر ملزومات آن اتحادیه) استفاده می‌کنند. مثلاً اتحادیه‌های که معرفی‌کننده حسابداران، مهندسان یا معماران هستند.
2. علائم تصدیق‌نامه‌ها با استانداردهای معین: این علائم برای نشان دادن قبولی داده می‌شوند، ولی محدود به هر گونه عضویتی نیستند. آنها را می‌توان به هر کس که تصدیق کند کالاهای مربوط مطابق استاندارد هستند، اعطا کرد. برای نمونه، گواهی‌نامه استاندارد کیفیت "ISO 2000" یک گواهی‌نامه شناخته شده در سطح جهانی است.

هدف از ثبت علامت (ثبت برند، ثبت لوگو، ثبت آرم تجاری، ثبت اسم) چیست؟

هر برند یا علامت تجاری از طریق حصول اطمینان از حقوق انحصاری برای شناختن کالاها و خدمات یا اجازه دادن به دیگران مبنی بر استفاده از آن در صورت پرداخت مبلغ، صاحب اثر را محافظت می‌کند. مدت زمان این حفاظت متفاوت است ولی آرم تجاری قابلیت تمدید شدن نامحدود توسط پرداخت مبلغ مربوطه را دارد. محافظت آرم تجاری توسط مراجع قانونی که در اکثر نظام‌ها اجازه متوقف کردن تخلف در این زمینه را دارند، تأیید می‌شود.
از دیدگاه وسیع‌تر، علائم تجاری با رسمیت بخشیدن و دادن سود اقتصادی به صاحبان آنها، در سطح جهانی سرمایه‌گذاری کرده و این ابتکار را ترویج می‌دهد. حفاظت علائم تجاری همچنین مانع تلاش‌های رقبای غیرمنصف، مثل متقلبان،‌ برای استفاده از علائم مشخص به منظور فروش محصولات و ارائه خدمات نامرغوب یا متفاوت می‌شوند. این نظام، آگاهی و امکان سرمایه‌گذاری جهت تولید و فروش کالاها و خدمات را در منصفانه‌ترین شرایط ممکن به مردم می‌دهد و از این راه تجارت بین‌المللی را تسهیل می‌کند.

- برند (علامت تجاری) چیست؟

ثبت علامت تجاری 

ثبت علامت تجاری 

انجمن بازاریابی امریکا برند را اینگونه تعریف کرده است:

برند به انگلیسی (Brand) با عنوان قانونی نشان تجاری، یک طرح، نماد، عبارت، نام و.... است که ارائه دهنده خدمات یا فروش محصول خاصی است که به وسیله آن، از سایر محصولات مشابه متمایز می‌شود.
نشان تجاری و یا برند همان چیزی است که مخاطب، صفات و ویژگی‌های آن را با دیدن، شنیدن، حس کردن و غیره، به صورت ذهنی  (Conceptual)، دیداری (Visual) یا شنیداری (Verbal) در ذهن و قلب خود تداعی می‌کند.

در واقع برند شامل همه احساسات، مفاهیم و ویژگی‌هایی است که با یک نام گره خورده است.
واژه برند در جامعه ما و زبان فارسی به محصول یا خدمتی گفته می‌شود که اعتبار و ارزش اجتماعی داشته باشد. در واقع برندهای دلخواه آنهایی هستند که دارای ماهیت و قدرت اجتماعی بالایی بوده و افراد نسبت به آنها حس مالکیت داشته باشند.
مطمئنا بارها شنیده‌اید که " این مارک یا برند محبوب من است". در واقع برندی دارای قدرت است که بتواند هیجان و عواطف مصرف‌کننده را برانگیخته و مشتری بتواند به آن اعتماد کند.
پس یکی از مهمترین وظایف هر شرکت، پیدا کردن راه برای جلب توجه و وفاداری مشتری است. از جمله خصوصیات یک برند معروف می‌توان به جذابیت، الهام بخش بودن، تک بودن، تناسب، جایگاه و.... اشاره کرد.

از نظر مصرف‌کننده خرید از یک برند یعنی:

کیفیت بالا
خطر پذیری کمتر
منشا یک محصول
عهد با تولید کننده
هزینه پرس و جوی کمتر
سپردن مسئولیت به تولید کننده
وسیله‌ای نمادین برای اظهار شخصیت
و.......


از مهمترین عناصر بازاریابی و موفقیت در یک سازمان، نشان تجاری یا همان  Brandبوده که معرفی کننده یک سازمان یا شرکت با همه ابعادش است. در واقع یک برند معرفی کننده کالاها، خدمات و اهداف شرکت شما بوده و آن را در ذهن بیننده، مشتری و مصرف کننده به تصویر در می‌آورد.  
اولین قدم در تجارت اعتماد است و علامت تجاری به وسیله برند سازی به این اعتماد و تعهد شتاب می‌بخشد.
اکثر برندها یک نشان خاص دارند که به منظور یادآوری تعهد، عمل می‌کند. در این نشان از رنگ، شکل، حروف و تصاویر، عبارات، موسیقی و ... برای خلق یک تصویر خاص و متفاوت استفاده شده تا نظر مشتری را جلب کرده و او را به سمتی که مد نظر است، هدایت کند.

مسئولیت در قبال مشکلات مالی شرکت

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص


گفته شد که هیات مدیره و مدیرعامل شرکت و اشخاص ثالث نسبت به تخلف از مقررات قانونی یا اساسنامه شرکت یا مصوبات مجامع عمومی مسئولیت دارند. (ماده ١۴٢ (ل.ا.ق.ت) ) پیش بینی چنین مسئولیتی برای حفظ حیات شرکت است و در واقع هشداری است به مدیران شرکت که دراعمال خود رعایت غبطه شرکت را بنمایند. تا شرکت دچار خسران و لاجرم ورشکستگی نگردد.
علیرغم اخطار مذکور ممکن است شرکت بر اثر زیان‌های وارده طبق مقررات قانونی ورشکسته اعلام گردد. یا آنکه با فراهم آمدن یکی از اسباب انحلال شرکت (موضوع ماده ١٩٩ (ل.ا.ق.ت)) شرکت سهامی منحل گردد. قانونگذار در دو مورد مذکور نیز اعضای هیات مدیره و مدیرعامل (متصدیان وقت) شرکت را که ورشکستگی شرکت به خاطر تخلف آنها صورت گرفته مسئول شناخته است و همین طور اگر شرکت منحل گردد و پس از انحلال دارایی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نباشد.

ماده ١۴٣ (ل.ا.ق.ت) دراین خصوص مقرر می‌دارد: در صورتی که شرکت ورشکسته شود یا پس از انحلال معلوم شود که دارایی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نیست دادگاه صلاحیت‌دار می‌تواند به تقاضای هر ذینفع هر یک از مدیران یا مدیرعاملی را که ورشکستگی شرکت یا کافی نبودن دارایی شرکت به نحوی از آنجا معلول تخلفات او بوده است منفردا یا متضامنا به تادیه آن قسمت از دیونی که پرداخت ان از دارایی شرکت ممکن نیست محکوم نماید.

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص



به موجب ماده مذکور:
- از آنجا که ورشکستگی شرکت سهامی در نتیجه وجود دین و عدم پرداخت آن حادث می‌گردد و در مورد انحلال شرکت نیز ماده١۴٣ (ل.ا.ق.ت) نظر بردیون شرکت و عدم تکافوی دارایی شرکت برای جبران آن دارد، می‌توان اذعان کرد که غرض مقنن از وضع ماده ١۴٣ حمایت از بستانکارانی است که نتوانسته‌اند طلب خود را از شرکت دریافت دارند.
لذا به ایشان اجازه داده یا اثبات تخلف هر یک از مدیران یا مدیرعاملی که ورشکستگی شرکت یا کافی نبودن دارایی آن معلول عمل آنها بوده است خسارات وارده به خود رامطالبه نمایند.

- ذینفع مندرج در این ماده هر طلبکاری را که توانسته تمام یا بعض طلب خود را وصول کند در بر می‌گیرد. سهامداران شرکت نمی‌توانند به استناد این ماده علیه مدیران اقامه دعوی کنند. چون سهامداران شرکت از عدم کفایت دارایی شرکت برای تادیه دیون ضرری متحمل نمی‌شوند. مگر اینکه سهامدار شرکت مانند اشخاص ثالث با شرکت قراردادی منعقد نموده و از این بابت طلبکار واقع شده باشد.
-  ورشکستگی موضوع این ماده هم می‌تواند معلول تخلف اعضای هیات مدیره و مدیرعامل از مقررات قانونی یا اساسنامه شرکت یا مصوبات مجمع عمومی باشد، هم می‌تواند از سو مدیریت ناشی گردد. بطور مثال هیات مدیره یا مدیرعاملی که در اداره شرکت سهل انگاری کنند یا دستور خریدهای بی مورد را صادر نمایند. یا افراد نالایقی را به کارگمارند. همینطور است در موردی که پس از انحلال شرکت معلوم شود که دارایی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نباشد.
- مسئولیت اعضای هیات مدیره و مدیرعامل در ماده مذکور بنا به نظر قاضی می‌تواند انفرادی یا تضامنی باشد. یعنی دادگاه ‌می‌تواند کلیه مدیران مسئول را متضامنا محکوم به پرداخت دیون شرکت به محکوم له نماید یا سهم هر یک را مشخص کرده هر یک از منفردا محکوم کند.

- میزان مسئولیت مدیران یا مدیرعامل متخلف محدود به آن قسمت از دیون است که مطالبه شده و دارایی شرکت تکافوی پرداخت آن را نمی‌کند.
- چنانچه دادگاه مدیران متخلف را متضامنا محکوم به پرداخت دیون مورد مطالبه نماید، هر یک از مدیران که کل محکوم به را بپردازد حق دارد بابت سهم هر یک از محکوم علیهم به آنان مراجعه کند.
-  اگر مدیری که به پرداخت خسارت محکوم شده است به پرداخت آن تن در ندهد چنانچه شخصا تاجر باشد ذینفع می‌تواند ورشکستگی او را از دادگاه درخواست نماید. (ماده ۴١٢ ق.ت.) و به موجب ماده ١۴٣ (ل.ا.ق.ت) اگر پس از انحلال یا ورشکستگی دارایی شرکت تکافوی طلب بستانکاران را ننماید آنان می‌توانند علیه مدیران متخلف طرح دعوی نموده و بقیه طلب خود را از دارایی شخصی مدیران مطالبه نمایند.
- شخص حقوقی عضو هیات مدیره نیزمشمول مقررات این ماده است و با شخص حقیقی نماینده خود مسئولیت تضامنی دارد.
- ماده ١۴٣ مورد بحث ابداع لایحه اصلاح قانون تجارت مصوب ١٣۴٧ بوده و در قانون تجارت مصوب ١٣١١ در مورد شرکت‌های سهامی چنین قاعده ای ملاحظه نگردید.

نتیجه:
اشکالات زیر در ارگان اداره کننده قابل توجه است:
- قید کلمه شرکا درماده ٣ (ل.ا.ق.ت) در شرکت‌های سهامی تناسبی ندارد زیرا این واژه مختص شرکت‌های شخص بوده و بهتر است از کلمه سهامدار به جای آن استفاده شود.
- عزل مدیران در ماده١٠٧ (ل.ا.ق.ت) به خودی خود و بدون توجیه صورت می‌گیرد. در صورتی که این امر به ثبات مدیریت لطمه وارد خواهد ساخت.
- ماده ١٢٩ (ل.ا.ق.ت) از نظر نگارش فهم مطلب را مشکل ساخته و اصلح است که صدر ماده مزبور چنین پیش بینی گردد: (اعضای هیات مدیره و مدیرعامل شرکت نمی‌توانند در معاملات با شرکت یا به حساب شرکت به طور مسقتیم یا غیر مستقیم بدون اجازه هیات مدیره طرف معامله واقع یا سهیم شوند.) به همین ترتیب است در صورتی که اشخاص مذکور در شرکت دیگری هم سمت مدیریت داشته باشند.
- از نظر مسئولیت مدنی در قبال اشخاص ثالث به هنگام اقدام یا اتخاذ تصمیم خارج ازموضوع شرکت در حقوق فرانسه، شرکت در مقابل اشخاص ثالث مسئول می‌دانند ولی به نظر می‌رسد که در حقوق ایران شخص مدیران بنحو تضامن در این مورد جوابگو باشند.
در خاتمه میزان سهام وثیقه با نام مدیران در ماده ١١۴ (ل.ا.ق.ت) بطور مبهم قید گردیده است و به نظر می‌رسد که پیش بینی مبلغ قابل توجهی بابت وثیقه به نسبت سرمایه شرکت موجبات دقت بیشتر مدیران را دراداره امور شرکت فراهم سازد زیرا براساس ماده مذکور مدیران در صورت ارتکاب تقصیر مسئول جبران ضرر و زیان وارده به شرکت است.

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص

مسئولیت مدنی و جزایی مدیران شرکت سهامی خاص



 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص



هر چند که اداره شرکت سهامی به عهده افرادی است که تحت عنوان هیات مدیره اداره امورشرکت را به عهده گرفته‌اند، ولی مدیران مذکور معمولا منتخب کل سهامداران نیستند. (به ندرت این رخداد بوقوع می‌پیوندد) با این وجود اداره شرکت به عهده آنهاست و هیچ کدام از سهامداران حتی آنهایی که در انتخاب مدیران رای مثبت به همه آنها داده‌اند حق مداخله در امور شرکت را ندارند.
به موجب مواد ١٠٧ و ١١٨ (ل.ا.ق.ت) هیات مدیره نمایندگان شرکت سهامی هستند و در حدود موضوع شرکت و در چارچوب قانون و اساسنامه و مصوبات مجامع عمومی به نام و به حساب شرکت اعمال حقوقی انجام می‌دهند.

از این جهت رابطه بین مدیران با شرکت یک رابطه قراردادی است که بیشتر در قالب نظریه نمایندگی تعبیر و تحلیل می‌شود. ماده ١١٨ (ل.ا.ق.ت) ضمن بیان اصل تام بودن اختیارات هیات مدیره درعین حال حقوق اشخاص ثالث طرف معامله با شرکت را به خوبی در نظر گرفته است. بدین بیان (... محدود کردن اختیارات مدیران در اساسنامه یا به موجب تصمیمات مجامع عمومی فقط از لحاظ روابط بین مدیران و صاحبان سهام معتبر بوده و در مقابل اشخاص ثالث باطل و کان لم یکن است.) بنابراین اگر مدیری خارج از موضوع شرکت یا مصوبات مجامع عمومی مبادرت به انعقاد قرارداد نماید و از این رهگذر به شرکت و صاحبان سهام خسارتی وارد شود، شرکت و اشخاص ذینفع (سهامداران) می‌توانند مطابق قواعد حاکم برمسئولیت قراردادی و با اثبات تقصیر مدیران متخلف جبران خسارت وارده را مطالبه نمایند.
در فرض فوق به غیر از مدیران و سهامداران اشخاص دیگری نیز تحت عنوان اشخاص ثالث دیده می‌شوند.

آیا این اشخاص که غالبا فارغ از چم و خم کار شرکت و مدیران و سهام دارانش هستند در صورت ورود خسارتی به آنان باید مانند شرکت و سهامداران برای مطالبه حق خود ناگزیر از اثبات تقصیر مدیران شرکت باشند؟ و آیا اشخاص ثالث در صورتی که بنا به علت یا عللی از مفاد قراردادی که صحیحا با شرکت منعقد کرده‌اند رضایت نداشته و تمایل به برهم زدن آن داشته باشند، می‌توانند ادعای بطلان قرارداد مذکور را به دلیلی که فقط به شرکت و فعل مدیران مرتبط است بنمایند؟ لایحه اصلاحی قانون تجارب مصوب ١٣۴٧ در چارچوب ضوابطی خاص به دو سئوال مذکور پاسخ منفی می‌دهد.
راجع به آنچه که فوقا ذکر شد، تحت سه گفتار به شرح زیر مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص



لایحه اصلاح قانون تجارت در ماده ١١٨ با بیان اصل تام اختیارات هیات مدیره به اشخاص ثالث این آسودگی خیال را بخشیده که در پناه اصل مذکور و فارغ از محدودیت‌هایی که خارج از ماده یاد شده، برای هیات مدیره مقرر گردیده، با شرکت سهامی روابط مالی برقرار کنند. و این اطمینان را داشته باشد که شرکت سهامی مسئول تعهداتی است که مدیران وی در قبال اشخاص ثالث به عهده گرفته‌اند. قانونگذار به همین حد بسنده کرده واجازه نمی‌دهد که اشخاص ثالث مستندا به عدم رعایت مقررات مربوط به نحوه انتخاب مدیران شرکت بتوانند در روابط مالی و غیر مالی برقرار شده و یا معاملات منعقده قبلی که طبق اصول حقوقی صحیحا انجام گردیده خللی وارد آوردند. بطور مثال انتخاب هیات مدیره که قانونا با مجمع عمومی عادی است، توسط مجمع عمومی فوق العاده انجام گیرد یا آنکه شخصی به مدیریت عامل شرکت انتخاب گردد که حکم ورشکستگی او قبلا توسط دادگاه صالح صادر شده است.
اشخاص ثالث نمی‌توانند به این دلیل که چون انتخاب مدیرعامل صحیحا انجام نگرفته، قرارداد قبلی منعقده را که توسط مدیر مذکور انجام گردیده و غیرمعتبر بدانند. دراین خصوص ماده ١٣۵ (ل.ا.ق.ت) چنین مقرر کرده است: (کلیه اعمال و اقدامات مدیران و مدیرعامل شرکت در مقابل اشخاص ثالث نافذ و معتبر است و نمی توان به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرح انتخاب آنها اعمال و اقدامات آنان را غیر معتبر دانست.)
چند نکته راجع به این ماده قابل ذکراست.

اولا بعضی از حقوقدانان معتقدند گرچه ماده مذکور به کلیه اعمال و اقدامات مدیرعامل به مانند اعمال و اقدامات هیات مدیره درمقابل اشخاص ثالث نفوذ و اعتبار داده، لکن چون اختیارات مدیرعامل مقتبس از هیات مدیره است؛ بنابراین کلیه اقدامات مدیرعامل در حدودی که به وی تفویض گردیده در مقابل اشخاص ثالث نافذ و معتبر بوده، نه راجع به کلیه اموری که ماده ١١٨ به هیات مدیره اختیار انجام آن داده شده است. بدیهی است چنانچه هیات مدیره در مورد انجام امور شرکت به مدیرعامل اختیار تام داده باشد، اعمال و اقدامات مدیرعامل مذکور در حدود ماده ١١٨ نسبت به اشخاص ثالث دارای نفوذ و اعتبار خواهد بود.
حال ببنیم از برداشت و استنباط مذکور از ماده ١٣۵ (درمورد اعمال و اقدامات مدیرعامل شرکت که خارج از محدوده اختیاراتش اقدام نموده) چه نتیجه ای حاصل می‌گردد.
برای روشن شدن موضوع مثال مدیرعامل ورشکسته ای را که درابتدای مطلب به آن اشاره کردیم پی می‌گیریم مدیرعامل مزبور حائز شرایط مدیرعامل نبوده لیکن به این سمت انتخاب شده است. این مدیرعامل طبق مقررات حاکم بر قراردادها، قراردادی با شخص ثالث (رشید و عاقل و بالغ و مختار) منعقد نموده، موضوع قرارداد هم مصوبه هیات مدیره است و تشریفات عقد قرارداد نیز در محل شرکت طبق ضوابط اساسنامه و مقررات مربوط انجام گرفته است. پس از انعقاد قرارداد شرکت یا ثالث مذکور از انجام عقد به عللی پشیمان می‌گردند. آیا واقعا شرکت یا شخص مذکور مجاز هستند که ابطال قرارداد مذکور را به لحاظ اینکه در موقع انعقاد قرارداد مدیرعامل حائز شرایط مدیری نبوده است بخواهند؟ اگر به صراحت و ظاهر ماده ١٣۵ مراجعه کنیم می‌بینیم که قانونگذار صریحا معامله مذکور را نافذ و معتبر دانسته است. بنابراین معامله مذکور را طبق صریح این ماده (... نمی توان به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب مدیرعامل ...) غیر معتبر دانست.

درست است که قانونگذار در ماده ١١٨ فقط نظر به هیات مدیره داشته که نظری کاملا صواب است، ولی دلیل نمی‌شود همین نظر را بر ماده ١٣۵ باز کنیم. در این ماده با اینکه قانونگذار لفظ (مدیران) را همانطور که در ماده ١١٨ به کار برده شده استعمال نموده ولی بلافاصله لفظ (مدیرعامل) را نیز به کار گرفته است و مدیرعامل را صریحا همطراز هیات مدیره برشمرده است. پس چگونه می‌توانیم (مدیرعامل) مذکور در این ماده را محدود به اختیاراتی کنیم که هیات مدیره تفویض کرده است بدون اینکه مقیدی در این خصوص در ماده مذکور صریحا یا تلویحا وجود داشته باشد. اگر کارایی ماده مذکور را در نظر بگیریم متوجه می‌شویم منظور قانونگذار از این ماده به هیچ وجه گسیختن رابطه صمیمی که بین شرکت (توسط مدیرعامل) و شخص ثالث برقرار (و محرز) گردیده نمی‌باشد و اصولا چنین تصوری عقلایی نیست. زیرا اگر در نفوذ قرارداد مذکور از لحاظ شرایط صحت عقد و اصول حاکم بر حقوق مدنی تردید حاصل گردد ماده مذکور مانع نیست. یعنی شرکت یا شخص ثالث مجاز و مختار است صحت قرارداد مذکور را برپایه قواعد حقوق مدنی قائم به قراردادها زیر سئوال ببرند و عدم نفوذ ابطال انحلال فسخ انفساخ و ... و بالاخره بی اعتباری بعضی یا تمام آن را تقاضا کنند ولی چنانچه به آنها اجازه داده شود که قرارداد را به دلیل انتخاب ناصحیح مدیرعامل شرکت مخدوش کنند و بدین ترتیب به حقوق شرکت و لاجرم صاحبان سهام لطمه وارد نمایند غیر منصفانه است. وصول حاکم بر عدالت آن را نمی پذیرد صرفنظر از این که با منطق هم موافق نیست.

طبق قواعد عمومی، مدیرعاملی که خارج از اختیارات خود عمل یا اقدامی کند که موجب ضرر شرکت گردد در مقابل شرکت مسئولیت دارد و هیات مدیره فقط می‌تواند جبران خسارات وارده را مطالبه کند نه بطلان آن عمل یا اقدام را.
قسمت اول ماده 135 بدین شرح (کلیه اعمال و اقدامات مدیران و مدیرعامل شرکت در مقابل اشخاص ثالث نافذ و معتبر است یک قاعده کلی را بیان می‌کند که آن عبارت است از قاعده صحت اعمال مدیران و مدیرعامل در مقابل اشخاص ثالث و در قسمت بعدی ماده به این بیان و نمی‌توان به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب آنها اعمال و اقدامات آنان را غیر معتبر دانست ملاحظه می‌گردد که قانونگذار قسمت اخیر را با قید نمی‌توان و بدون ذکر مخاطب آن شروع کرده است.
حال این سئوال به ذهن خطور می‌کند که مخاطب ماده چه شخصی است؟ چه شخصی نمی‌تواند به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل اعمال و اقدامات آنها را غیر معتبر بداند؟
و بالاخره اگر بخواهیم برای قسمت دوم ماده ١٣۵ فاعل یا فاعل‌هایی معین کنیم چه شخص یا اشخاصی باید جای فاعل را بگیرند؟ شرکت شخص ثالث مدیرعامل اعضای هیات مدیره ذینفع دادگاه مراجع دولتی یا خصوصی.
چنانچه به نص صریح و روان ماده مذکور توجه کنیم مخاطب هریک از اشخاص نامبرده (حتی قائم مقام آنها) آنها می‌توانند قرار بگیرند. بنابراین هیچ شخص و هیچ کس و هیچ مقامی نمی‌توانند به عذر عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل اعمال و اقدامات آنان را غیر معتبر بداند.

ثالثا باید توجه کرد که مقررات ماده ١٣۵ فقط ناظر به عدم اجرای تشریفات مربوط به طرز انتخاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل است و لاغیر.
رابعا تقاضای ابطال تصمیمات مجمع عمومی شرکت سهامی راجع به انتخاب اعضای هیات مدیره که تمام یا بعضی از آنان واجد شرایط مدیر شدن نبوده‌اند و هم چنین درخواست ابطال اعمال و اقدمات مدیرعاملی که او نیز واجد شرایط مدیریت عاملی نبوده ولی توسط هیات مدیره، انتخاب شده است طبق ماده ١٣۵ قابل پذیرش نخواهد بود و طبق ماده ٢٧٠ (ل.ا.ق.ت) طرح دعاوی فوق الذکر قابل استماع نخواهد بود. زیرا که حکم ماده ١٣۵ در خصوص اعتبار داشتن اعمال و اقدامات هیات مدیره و مدیرعاملی است که در مورد آنان تشریفات مربوط به طرح انتخابشان رعایت نگردیده ماده ٢٧٠ را تخصیص داده است و ابطال شامل اعمال و اقدامات مدیران و مدیرعامل موضوع ماده ١٣۵ نمی‌گردد.

ر

 

ثبت شرکت سهامی خاص

ثبت شرکت سهامی خاص